به هوای تو

ساخت وبلاگ
چشم سبز عزیزم،هنوز چند ساعت نگذشته است که تورا کنار دل تنگی هایت گذاشتم و رفتم،چون دل تنگی هایت را نشانم ندادی و من جایی بین هیچکدامشان نداشتم و ب قول شاعر:خوشا دلی که مدام از پی نظر نرود،به هر درش که نخوانند بی خبر نرود میخوام کوله بار دل تنگیمو بذارم رو دوشم و برم تا جایی که در توانم هست ازت دوربشم،میدونم غیر ممکنه چون تو جایی خارج از قلب و روح من نیستی،ولی چاره ای جز این نیست،چه قدر دوس داشتم همه ی زندگیم رو باتو تصور کنم،لعنت به چیزایی ک داری و دوس داشتم نداشتی تا میتونستم با خیال راحت حسم رو بهت ثابت کنم اگه تو جایگاهی غیرازاینی که الان هستی بودی هزار بار دستم برای ابراز احساساتم و تلاش کردن بازتر بود اما حالا نمیتونم،حالا هر کاری هم ک بکنم شاید پیش خودت فکر کنی برای چیزای دیگه است و دارم الکی میگم بخاطر همینم چاره ای جز رفتن ندارم ، عشقی رو ک نتونی ابرازش کنی باید از معشوق دورش کنی تا حداقل فقط خودت رو آزار بدی نه اون رو خدای عزیزم،شاید حقم بود نمیدونم،ولی بازهم دست هایی که پس از سال ها به سمتت بلند شد رو پس زدی،منکر حکمتت نمیشم اما میتونی حالمو بفهمی؟من حاالا چکار کنم ؟ اگر برای ابد هوای دیدن تو نیفتد از سر من چه کنم  چشم سبز عزیزم مواظب خودت باش و لحظه هایی رو برای خودت بساز که آرزوم بود برات بسازم مواظب قلبت باش،نذار غصه تارش کنه،نذار چشمای قشنگت رو غم بگیره ، زمرد ترین زم به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 153 تاريخ : دوشنبه 11 دی 1396 ساعت: 12:42

عزیزم حالا که دارم مینویسم از بیمارستان تازه برگشتم قرار بود شیفت باشم اما برنامه اشتباه چیده شده بود و برگشتم،به امید دیدن تواومدم از ساعت۵صب بیدار بودم حموم رفتم بعدش ک رسیدم تو نبودی بت پیام دادم و فهمیدم ک خواب موندی،سعادت دیدارت نصیب نشد عزیزم،دلم خیلی از حرفای سردت میگیره,از جوابای یک کلمه ایت ازاینکه هر موقع از شبانه روز ک باشه وقتی حرف میزنیم میفهمم ک تو دوس داری زودتر سرهم بندی شه تموم بشه،دوس دارم بپرسم چرا،چرا انقد یخ زده ولی خب خودم دلیلشومیدونم اما تو ک گفتی از من خوشت میاد خب این چ خوش اومدنیه ک دوست نداشته باشی اثری ازش ببینی،نمیدونم چجوری حسمو بهت بفهمونم اما همه ی اعتماد ب نفس منو این رفتارتومیگیره عزیزم،دیروز با کلی ذوق رفتم کادوی تولدتو سفارش دادم میخواستم شب بعد اینکه صدات کردم بهت بگم عزیزم میدونی ک اسمت رو باید بت طلا نوشت؟؟؟ ولی تو انقد سردی ک ادم نمیتونه حتی بهت ابراز علاقه کنه،دلم ...غمباد گرفته دلم از دوست دارم هایی که رو دستش مونده و نمیتونه بگه از عزیزم هایی ک بغض شده واسش از همه چیزمنی ،همه دنیای منی،زندگی منی،دلم پره از این حسا نسبت به تو ،تو نمیدونی ک چجوری دوست دارم ولی مدام باید سرکوبش کنم برام خیلی سخته این کار،ادمی نیستم ک بخواد با حرفا و حرکات بچگانه احساسات خودشو لوس کنه یا بی ارزش کنه یا شورچیزیو دربیاره نه اصلا ولی نمیدونی لحظه ای ک قلبم با دی به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 167 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

گفتم ببینمت تا بیقراری از جانم به دررود... دیگه نای نوشتن نیست،تا جایی که میتونستی به دلم زخم زدی و من هرروز قلب‌ مچاله مو بیشتر تو سینه پنهون میکنم که مبادا کسی ببینه خسته ام،از فکر رفتنت که خدا میدونه چه اندازه انرژی ازم میگیره ،ازاین فکر که ...که حتی نمیشه ازش نوشت تو نمیدونی داری چکار میکنی اگه میدونستی انقد قلب آدمو ...هر ادمی یه تحملی داره و من خیلی میترسم تو کاری کنی که طاقتم تاب بشه ، نمیخوام باهر زخمی که میزنی یه گوشه ازاین حس باارزش کدر بشه،واقعا نمیخوام،دوس دارم اون ذوق و شوقی که از روز اول با دیدن تو،تو دلم نشسته ازبین نره و بمونه من اون حس قشنگ رو دوس دارم و تو داری هرکاری میکنی که از بینش ببری  نکن این کارو  مثلا چی میشد اروم بیایی و اروم بمونی، ارامش بدی نه دل تنگی و دل مشغولی بخدا خیلی از دنیای پس و پیش کشیدن خسته ام ، بدم از نقش بازی کردن میاد ولی تو مجبورم میکنی عزیزم  تو میخوای به راهی ببری منو که تاحالا نرفتم و دوست هم ندارم که برم  خسته ام از این کارایی ک به خیال خودت زرنگیه تو نمیدونی داری با یه حس صاف و ساده که میخواد دنیاشو به پات بریزه چه کار میکنی  دوس دارم بهت بگم عزیزم خواهش میکنم این کارو نکن خواهش میکنم من که دوست دارم میفهمی منکه خیلی دوست دارم منکه فقط تورو میبینم منکه جز تو کسی تو فکرم نیست تو قلبم نیست منکه همه ی ارزوهای داشته و نداشته مو باتو تصور به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 161 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

I hit the ground bang bang عزیز دور،عزیزمغرور،عزیز خسته ی بی شکیب،دوس دارم غم چشم هایت را بردارم و بروم و باری از دوش زندگیت کم کنم اما نمیشود غمی که توی چشم آدم هاست غمی است که ریشه در قلبی شکسته دوانده و من اگر غمت را بخواهم بردارم که باید قلبت راهم...نمیشود عزیز جانم نمیشود همانگونه که در دل دارم دست هایت را بگیرم و غم هایت را آب کنم،دست های من هم ک همیشه یخ زده اند،برعکس دست های تو وقتی که دیروز گرفته بودم تا دستبند را به دستت ببندم و چقدر به دستت می آمد عزیزجانم چه قدر همه ی زیبایی های جهان دور تو میگردند انگار محور همه ی آن هاست چشم هایت محور همه ی آن هاست موهایت ، وقتی دست کشیدی توی موهایت ...این جمله را باهیچ کلمه ای نمیشود کامل کردعزیزغمگین من کاش راهی بود که یاد تورا از هرچیز ناخوشایندی گردگیری میکردم مثل این زن های خانه دار عزیز گره روسریم را بالای سرم میزدم و تااخر عمر از همین یک کار هسته نمیشدم اما درداینجاست که نمیخواهی غمت را بدهی انگار یک جورهایی دوستش داری و این درد اور ترین نقطه ی ماجراست چون درکت میکنم و حتی نمیتوانم بگویم غصه نخوذ نمیتوانم، پس چکار کنی؟مثلا من اگر تورا نداشته باشم میدانم غمی تمام قلبم را خواهد گرفت به بلندای تاریخ و دیگر تمام دنیا هم بگویند غصه نخور هیچ فرقی نمیکند و حدس میزنم غم تو چیزی فراتر ازاین هم باشد غم یک احساس دو نفره ی از دست رفته را ب به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 173 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

میشه همینجاهم بااهنگب که حس گوش دادن بهش شبیه به حس عاشق تو بودنه،تورو داشت ، چشمامو میبندم بهت فکرمیکنم،چشمامو باز میکنم بهت فکر میکنم بلند میشم راه برم بهت فکر میکنم،وسط هزارتا کار و سر شلوغی بهت فکر میکنم،اخر شبای خلوت تو تنهایی بهت فکر میکنم، دارم با یکی حرف میزنم فکرم پیش توه، هرکیو میبینم بی اختیار میگم کاش تو رو دیده بودم،بهت فکر میکنم نفس میکشم،بهت فکر میکنم قلبم میزنه،بهت فکر میکنم زندگیم تازه میشه  روم در کوه و صحرا من که بین سبزه ها ای نوگل دیر آشنا یابم تورا یابم تورا تویی نامهربان یامن؟مکن جور و جفا بامن  آسمان ای دلبر من ... تو تاکسی نشسته بودم که از بیمارستان برگردم باز چشمم به آسمون ظهر خورد و از خلوت گرمش رو به خدایی ک فک میکمم همیشه اون بالاها میشینه ک همه رو بهتر ببینه گفتم ...چیزی نگفتم این دفه فقط بغضم رو قورت دادم و چشای پره اشکو قلبی که داشت از حرکت می ایستاد رو بهش نشون دادم  اگه اون کاری برام نکنه ...نمیخوام بهش فکر کنم باتو که نباید حرف زد زمرد نباید،تورو باید بغلت کرد تورو باید نفس کشید تورو باید داشت که زنده موندن ممکن بشه به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 146 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

غروب پنجشنبه هم ک خبر ندارم ازت انگار دیگه قلبم نمیزنه انگار نفس دیگه نمیشه کشید،بغض بغض بغض امون ادمو میبره،بخدا قلبم داره تیر میکشه دستام جون نداره و حس میکنم برای اولین بار تو زندگیم نمیتونم به اینده و ادامه زندگی فکر کنم،دارم از پا میفتم خدا،کمکم کن

+ نوشته شده در  پنجشنبه هفتم دی ۱۳۹۶ساعت 18:39  توسط آفتاب گردان   | 
به هوای تو...
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 157 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

بگذار ای بی خبر بسوزم  چون شمعی تا سحر بسوزم عزیزم ،میخوام همه رودربایسی هارو باهات کنار بذارم اگه بتونم،اگه این اهنگی که پلی هست بذارع دیگر ای مه به خال خسته بگذارمبگذر و بادل شکسته بگذارم  بگذر ازمن تا به سوز دل بسوزم درغم این عشق بی حاصل بسوزم  نه نمیشه،دلم گرفته و فکرم پریشونه،نمیدونم از کجا برات شروع کنم،تاحالا باهمچین شرایطی رو به رو نبودم،برام تحملش سخته،ولی مهم این نیست چون من ادم کم طاقتی نیستم،درواقع مهم اینه ک نمیدونم چیو باید تحمل کنم و اصلا چرا،حتی اونقد خودم رو این وسط جدی نمیبینم که تحمل کردن برام مطرح بشه  تو کل روزت من هیچ جایی ندارم و تو میگی که نمیری،میگم برو میگی کجا برم،راس میگی تو اصلانیومده بودی که بری  خسته م عزیزم،الان ۲۴ساعت بیشتره ک نتونستم بخوابم،نتونستم غذا بخورم ازت هیچ انتظاری ندارم ، ازت احساس انتظار ندارم ولی توجه انتظار داشتم ازت ، بالاخره یه روز تو ب من گفتی ک نتونستی ب من فکر نکنی گفتی ازمن خوشت اومده و باهام مهربونی کردی ولی حالا هیچ توجهی ازتو ندارم ،میدونستم همینجوری میشه  میدونستم اگه کسی بدونه دوسش داری دیگه ازعشق جلو چشمش پرپرم بزنی ب چشمش نمیای،من دیگه ب چشمت نمیام و تا صدات نکنم هیچ اثری ازت نیست ،عزیزم من غم تورو میفهمم میدونم ک گم شده داری و میتونم اینو درک کنم ک کس دیگه ای برات تسکین نمیشه ولی گناه من این وسط چی بود،البته ک تقصیر تو ن به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 184 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

تاچشم باز میکنم،خیال تو میاد قبل از همه چیز و من قبل از همه چیز‌ ازیادت میرم و بی خیالمی،حالا چاره چیه،یه کاری کنم منم مثل تو باشم

+ نوشته شده در  شنبه نهم دی ۱۳۹۶ساعت 6:33  توسط آفتاب گردان   | 
به هوای تو...
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 151 تاريخ : يکشنبه 10 دی 1396 ساعت: 2:43

مریضیانگار مسموم شدم،همه افراد خونواده یکی بعد اون یکی...حالام من،دیشب ساعت سه تاشش صب همش داشتم ...میاوردم،دیگه شش صب زنگ زدم ب سوپر که اقا به من پاس بده برم،حداقل دم بچه ها گرم ک نذاشتن کار کنم .انژیوکت زدن واسم و پلازیل ولی هیچ فرقی نکردم،اومدم خونه جوشونده پونه خوردم جدا از همه فواید سم زدایی ک میگن داره و ب گمون منم داره واقعا،مزشو دوس دارم.دیشب ساعت یک شب صدام کردی،همیشه یک ب بعد یادت میفته من هستم،من خوب میدونم این یعنی چی چشم سبز عزیزولی ب رو خودم نمیارم.تاببینیم خدا چی میخواد،صب ک اومدی نمیدونم متوجه نبودن من شدی یانه ولی پیامی ازت ب دستم نرسیده و ...بی خیال. + نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم آذر ۱۳۹۶ساعت 10:47&nbsp توسط آفتاب گردان   |  به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 139 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:41

... بده که آدم دل به چیزای دست نیافتنی ببنده،کاش یه فیلتری داشت دل آدم که وقتی میخواست چیزی ازش رد بشه و جوری بشینه به دل آدم که نشه جداش کرد میتونست تشخیص بده دست یافتنی و نیافتنی بودنش رو،بعد سریع هشدارمیداد یه جیغ بنفش میکشید و تو میفهمیدی که این یه ارزوی دست نیافتنیه و خود ب خود از اون فیلتر رد نمیشد و نمیتونست به دلت بشینه تا بعدش انقد اذیت نشی،آره کاش جیغ بنفش‌قلب آدما هوشمند عمل میکرد.تو دست نیافتنی ترین ارزوی قلب منی و میدونم هیچوقت به دست نمیای ولی برای من تاهمینجاهم داشتن تو دنیایی بودکه اگه هزار‌بار دیگه هم به عقب برگردم انتخابش میکنم که دستت رو بگیرم و برام بعدش مهم نیست،حتی اگه دیشب رو هم از قبل میدونستم و میدونستم که تو علاقه ای به اینکه کسی اینجوری دوست داشته باشه نداری،البته شایدم داری ولی اون آدم من نیستم کس دیگه ایه! نمیدونم،درهرصورت کم و بیش مشخص بود که داشتن علاقه ی منو نمیخوای ولی من بازم حاضرنیستم این چند روز از زندگیموپاک کنم یا باهیچ چیز دیگه ای حاضر نیستم عوضش کنم،قبلترم بهت گفتم که اهل سیاست بازی و پس و پیش کشیدن نیستم،رک بودنو دوس دارم،اینکه تو خیلی رک بهم بگی نمیخوام که باشی کمتر ناراحتم میکنه تااینکه بارفتارت کاری کنی خودم اینو بگم،فهمیدم حرفاتوالبته،گفتی نه میتونی قول بدی(که صدالبته هیچ ادمی نمیتونه ب کسی قول بده،نه تنها تو بلکه منم نمیتونم به هوای تو...ادامه مطلب
ما را در سایت به هوای تو دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dokhtareanari2 بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 30 آذر 1396 ساعت: 11:41